بسی دانشمند که نادانی اش او را کشته و دانشی که به همراه داشته، وی را سودی نبخشیده است . [امام علی علیه السلام]

بازهم شرمنده حضرت دوست

ارسال‌کننده : رضا اصفهانی در : 87/1/1 9:22 عصر

آندم که نسیم صبحگاهی در وطنم

نشست بر سر و بر کالبد تنم

خرد آورد این سخن در صدفم

همچو تیرم که نشیند برهدفم

تا به کی با دنیای کنی سازش

که چو بَدان، اعمالت شود فاحش

من که شرم دارم از حضرت دوست

هرآنچه هست و نیست، از آن اوست

 




کلمات کلیدی :

سال نو بر همه مبارک

ارسال‌کننده : رضا اصفهانی در : 86/12/27 3:1 عصر

امشب بازهم من برای تو در انتظارم

دیگر تن خود را به باران می‏سپارم

تو که دیگر نمی‏آیی

من چه کنم که نمی‏دانم کِی می‏آیم

امّا درونم ویران است و ظاهرم هیچ نمی‏گوید

به یاد دارم روزی را که بودند کسانی، ولی الان هیچ

از آن هیچ‏ها،آن‏هایی که رفتند، هیچ

آن‏ها که مانده‏اند، چرا نیستند؟

و ما مانده‏ایم دلتنگ همه همه هیچ‏ها!

ولی همیشه چشممان به در می‏ماند و منتظر

تا سال جدید خوبی برایشان آرزو کنیم

سال جدید بر همه مبارک باشد

 




کلمات کلیدی :

من یک انسانم

ارسال‌کننده : رضا اصفهانی در : 86/12/19 12:13 عصر

 

در گوشه‏ای از این دنیای فانی حضور دارم؛ من یک انسانم

هنوز نفس می‏کشم؛ من یک انسانم

خدا همراه من است و من تنها نیستم؛ من یک انسانم 

به تکه نانی هم احترام می‏گذارم؛ من یک انسانم

برای تکه ای نان، زحمت می کشم؛ من یک انسانم

لباس‏هایم کهنه ولی تمیزند؛ من یک انسانم

سرپناهم آسمان است و تمیز؛ من یک انسانم

انسان‏ها را دوست دارم و به‏آن‏ها احترام می‏گذارم؛ من یک انسانم

با این تفسیر، آیا تو برایم احترامی قائلی ؟!

اما به یاد داشته باش

                       تن آدمی شریف است به جان آدمیت . . .

 




کلمات کلیدی :

زمین خشکیده و ترک خورده

ارسال‌کننده : رضا اصفهانی در : 86/12/5 6:5 عصر

زمین خشکیده و ترک خورده،

مرده نیست؛ چون همگان می‏میرند و او می ماند.  

زیباست و نقشی همانند قالی بر آن نقش بسته است.

گرم است؛ به واسطه گرمای داغ خورشید.  

قدر آب می‏داند؛ حتی قطره‏ای از آن. 

امید دارد؛ چشمان رو به آسمانش همواره، در جستجوی دیدن تکه‏ای ابر است.

 دل ترک خورده و پرخونش گواه بر عشق اوست.

معنا دارد؛ صحرای محشر را تداعی می‏کند.

. . .




کلمات کلیدی :

عشق و عاشقی

ارسال‌کننده : رضا اصفهانی در : 86/11/29 3:9 عصر

عشق، عاشقی در میدان عشق است

عاشق، همان قربانی میدان عشق است

میدان عشق، قتلگه بود بر عشق و عاشق

عشق‏ عاشق گوارا یش، اگر باشد او لایق




کلمات کلیدی :

<   <<   26   27   28   29   30   >>   >