خردها، پیشوایان اندیشه ها و اندیشه ها، پیشوایان دلها و دلها، پیشوایان حواس و حواس، پیشوایان اندام اند . [امام علی علیه السلام]

گر مرد رهی

ارسال‌کننده : رضا اصفهانی در : 86/6/3 12:45 عصر

شنیده بودم میگفتن  «گر مرد رهی میان خون باید رفت      از پای فتاده سرنگون باید رفت» . پیش خودم میگفتم این شعر برای افرادی که دل و جرأت دارن و ایمان به خدا تو اونا فوران میکنه (مثل همین بچه رزمنده های خودمون تو 8 سال دفاع مقدس که دَمِشون گرم). ولی حالا چی؟

 خدا وکیلی توی میدون زندگی اونم با این همه مشکلات، کی مرد عملِ و وارد گود میشه ؟!

شاید بپرسید مرد عملِ چی ؟ کدوم گود ؟ . . . 

عرض می کنم : شما همین روال عادی زندگی (از نوع شرافتمندانه) رو، بدون آزار و اذیت دیگران، بخوای طی کنی،

                                          خودش یه میدون عمل حساب میشه؛

حالا اگه دغدغه خاطر و مشکلات داشته باشی،

                                          این میدون وسیعتر میشه؛

حالا اگه بخوای غمخوار دیگرون باشی،

                                          این میدون، یه عالم دیگه ای داره؛

شما تو کدوم یکی از این مراحل هستید ؟ یا شاید به مراحل عالیتر از اینم رسیدید، که باید بگم خوش به حالتون !

البت بعضی دوروبریای من، اعم از خانواده و فامیل و رفیق، برای من سنگ تموم گذاشتن و تو اوج سیر میکنن که میگم دم اونام گرم و خدا خیرشون بده.

   




کلمات کلیدی :

خدمت خلق

ارسال‌کننده : رضا اصفهانی در : 86/6/3 8:31 صبح

از همدردی تمامی دوستان بالاخص دوست گرامیم آقا سید مهدی اثنی عشری، بخاطر درگذشت پدربزرگم متشکرم. و از دوست ارجمندم مهندس علیرضا رضوی ممنونم که با دو بیت زیبای زیر، یادادشت بنده درمورد "مسلمان و مسلمان نماها " را تکمیل فرمودند :

عبادت به جز خدمت خلق نیست   

به تسبیح و سجاده و دلق نیست




کلمات کلیدی :

مسلمان و مسلمان نماها

ارسال‌کننده : رضا اصفهانی در : 86/5/30 12:47 عصر

با یکی از دوستان بحث «مسلمان و مسلمان نماها» و «دوست و دوست نماها» پیش آمد، که بنده در جواب گفتم متأسفانه هرروز که می گذرد تازه می فهمم دور و بر ما چقدر از این «نماها» وجود دارد. در ذیل فقط مسلمانی را با چند جمله ساده عرض کرده ام : 

مسلمانی :

 فقط رعایت ظاهر نیست. این خوب است ولی اصل این است؛

چادر مشکی به سر کردن و محاسن بلند کردن، مسلمانی نیست. این خوب است ولی اصل این است؛

حتی رعایت مستحباتی مانند رفتن به مجلسی برای خواندن دعای ام داوود(ع) و ...نیست. این خوب است ولی اصل این است؛

حتی و حتی انجام واجبات نیست. این خوب است ولی اصل این است؛

مسلمانی :

 ظلم نکردن است؛

حق کسی را نخوردن است؛

دست نوازش بر سر یتیم کشیدن است؛

به حق خود قانع بودن است و در بهترین حالت، قسمتی از حق خود دادن است؛

حسادت نکردن است؛

دروغ نگفتن است؛

تظاهر به امر خیرنکردن است؛ 

صله رحم کردن است؛

به بزرگان احترام گذاشتن است و حتی به کوچکترها؛

ادعای مسلمانی کردن و با یک حرف که صحت و سقم اون معلوم نیست، تمام اصول مسلمانی را زیر پا گذاشتن،منافات دارد.

ادعای مسلمانی کردن و با یک تَلنگر، تمام اصول مسلمانی را زیر پا گذاشتن، منافات دارد.

اگر این چیزها و چیزهای مشابه، بود آنوقت تازه واجبات تو به درگاه عبودیت پذیرفته است.

 

  




کلمات کلیدی :

گذشته، حال و آینده

ارسال‌کننده : رضا اصفهانی در : 86/5/29 8:53 صبح

با عرض معذرت، چند وقتی نبودم و علتش، اسباب کشی منزل به کرج، کمی کسالت خودم و درگذشت پدربزرگم (روز جمعه، تولد آقا امام حسین(ع) ) بود. بعضی از دوستان هم پیشنهاد کرده بودند که  فونت و ... در صفحه وبلاگ بهتر شود که از ایشان ممنونم و در اولین فرصت و رفع کسالت، این کار را خواهم کرد.

در مراحل گوناگون زندگی در آهنین را به روی دیروز ببندید، چون دیگر وجود ندارد و پرده ای ضخیم بر درهای آینده بیاویزید و سعی نکنید از گوشه های آن به فردا چشم بدوزید، فردا هنوز نیامده است. فقط به امروز توجه داشته باشید و سعی کنید امروز را به بهترین وجه و با اطمینان خاطر بگذرانید . . .

گذشته، برای کسب تجربه و البته در صورت داشتن ظرفیت، حفظ خاطرات است. ظرفیت به معنی ایمان مطلق به پروردگاری که فرموده من بنده ام را تنها نمیگذارم می باشد.  

برای آدم عاقل، هر روز، آغاز زندگی تازه ای است. به قول رومی های کهن : "امروز را دریاب - از امروز استفاده کن - امروز را از دست نده" و در زبور داوود (ع) آمده است : "امروز را خدا آفریده است.   ما از آن لذت خواهیم برد.   آن را به خوشی خواهیم گذراند."




کلمات کلیدی :

امید با تفعلی بر دیوان حافظ

ارسال‌کننده : رضا اصفهانی در : 86/5/19 4:58 عصر

دیشب (پنجشنبه 18/5/86) بنده و پسر خوبم از یک پسرک که فال حافظ می فروخت، یک برگه خریده و تفعلی بر دیوان حافظ زدیم؛ و برای این که پاسخ دوستانی که لطف داشتند را بدهم آن را می نویسم :

مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید

که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید

از غم هجر فلک ناله و فریاد که من

زده ام فالی و فریادرسی می آید

خبر بلبل این باغ رسیده است که من

ناله ای می شنوم کز قفسی می آید




کلمات کلیدی :

<   <<   36   37   38   39   40   >>   >